سه افسانه مدیریتی که باور کردن آن سخت است!

سه افسانه مدیریتی که باور کردن آن سخت است!

مدیریت، هنر جذاب‌سازی مشکلات و ارائه‌ی راه‌حل‌های سازنده است، به نحوی که همه‌ی افراد را برای مشارکت در کارها و مقابله با مشکلات برانگیزاند(پل هاوکن). مدیریت عبارت است از به کارگیری اثربخش و کارای منابع در دسترس برای حل مشکلات و دستیابی به اهداف تعیین شده. مدیریت در واقع هنر انجام امور با و به وسیله دیگران است.

مدیران خوب برای کسب و کار مناسب هستند، اما مراقب باشید که به دام این افسانه‌های مدیریتی نیفتید. بسیاری از مردم  مدیریت را برخلاف “عامل یا کننده کار” می‌دانند. تصور آنان این است که مدیریت تمام روز در گوشه اتاق راحت و پرزرق و برق خود می‌نشیند، و برای کارهایی که خودش انجام نداده است، تعریف و تمجیدها را دریافت می‌کند. بله مدیران بد هم وجود دارند، اما این به آن معنی نیست که مدیریت یک مفهوم کهنه و فرسوده است. در اینجا سه افسانه‌ در مورد مدیران عنوان می‌کنیم که باید بگوییم کاملاً ساختگی و جعلی هستند:

افسانه اول: مدیران آنجا هستند که به مردم بگویند چه کار کنند و چه کار نکنند

مدیریت به معنی صادر کردن دستورات سلسله مراتبی نیست. مدیریت بیشتر به معنی درک هدف و هدایت افراد به سمت آن هدف است. مدیران سکاندار کشتی تیم خود هستند.

با وجود مدیران، این اطمینان حاصل می‌شود که اعضای تیم با هم همکاری دارند و مسیر درستی را طی می‌کنند. طبق معیار شما، شغل مدیریتی یعنی صحبت کردن با ادارات دیگر. این که آیا همه برای رسیدن به یک هدف مشترک کار می‌کنند؟ آیا همپوشانی وجود دارد؟ آیا تیم‌های دیگر باید با هم ارتباط نزدیکتری داشته باشند؟

وقتی شرکت شما بزرگتر می‌شود، اعضای تیم دیگر وقت یا امکان آن را ندارند که بفهمند تیم‌های دیگر چه کارهایی انجام می‌دهند. این کار وظیفه مدیر است. این‌ها کارهای بیهوده‌ای نیستند، بلکه موجب رله کردن و به جریان انداختن کارها و بالا بردن کارایی می‌گردند.

افسانه دوم: مدیران طلایدار فرهنگ شرکت هستند

وقتی حرف از رضایتمندی کارمندان به میان می‌آید، فرهنگ شرکت به اندازه حقوق و دستمزد مهم می‌گردد. با وجود این، فرهنگ از سوی مدیریت یک شرکت نه دیکته می‌شود و نه ادامه داده می‌شود. فرهنگ شما یک چیز زنده و پویا است، و همگام با رشد شما تکامل می‌یابد. همیشه ارزش‌های ثابتی هم وجود دارند، اما با رشد و تکامل شرکت شما این ارزش‌ها تعریف متفاوتی پیدا خواهند کرد.

 

برای مثال، یکی از ارزش‌های اصلی، ارتباطات شفاف است. در شروع کار ممکن است فرهنگ شرکت شما به یک فرهنگ درون اداره‌ای محدود شود، اما با گذشت زمان امکان ارتباط شرکت‌تان با شرکت‌های راه دور فراهم می‌گردد.

ارتباط همچنان اصل اساسی هر تیم است، اما حالا فرآیندهای متفاوتی وجود دارند تا تعهدات عملی شوند به گونه‌ای که کارمندان راه دور خودشان را درگیر کار و عضوی از آن شرکت بدانند. کارمندان راه درو بازخوردهای که برای حفظ این ارزش‌ها لازمند، ارائه می‌دهند. برخلاف مدیرانی که روش برقراری ارتباط را با توجه به افکار خودشان نسبت به کارهای راه دور دیکته می‌کنند، برخی مدیران به کارمندانشان اجازه می‌دهند تا این ارتباط از طریق گفتگو هدایت شود.

افسانه سوم: مدیران خودبزرگ‌بین هستند

ساختن یک خانه فقط به دکوراسیون داخلی آن نیست. عایق‌بندی، سیم کشی و اجزای داخلی هم مهم هستند. این تمامیت ساختاری را می‌توان به نقش مدیران مرتبط کرد. از نشانه‌های موفقیت این است که شما آنقدر بزرگ شده‌اید  که به افرادی نیاز داشته باشید که برای اهداف ارتباطی در میان اعضای تیم به شما کمک کنند. ابزارها به شما در بهینه‌سازی فرایندها کمک می‌کنند، اما در نهایت این ارتباط است که چرخ‌ها را روغن کاری می‌کند و مدیران خوب هم اینگونه هستند.

هرچه شرکت شما قدیمی‌تر ‌می‌شود، هوشمندتر و موفقترمی‌گردد. استخدام مدیران از نشانه‌های سلامت یک شرکت است. یعنی این که هنوز جا برای رشد کردن وجود دارد و در نتیجه شما به سکانداران بیشتری برای هدایت کشتی‌هایتان نیاز دارید.

مدیریت خوب می‌تواند رشد یک محصول خوب را وسعت ببخشد و سریعتر نماید.

 

نگاه دیگران

نگاه دیگران

نگاه دیگران نگاهی است از دنیای گسترده صفحات گوناگون اینترنت که منتخبی از آن‌ها را در پایگاه خبری چهره و اخبار مشاهده میکنید.


0 نظر درباره‌ی این پست نوشته شده است.

ثبت نظر