نوبت دوم با هولولنز

نوبت دوم با هولولنز


مایکروسافت در حال کار کردن روی محصول جدیدی است که از تکنولوژهای تازه استفاده می کند و کارهایی انجام می دهد که هیچگاه تا به حال انجام نشده اند. این محصول، هولولنز، یک دستگاه واقعیت افزوده است که اولین بار در ماه ژانویه با آن آشنا شدم. از آن زمان مایکروسافت توانست دستگاه های محصول مانند تولید کند و آن ها را در کنفرانس بیلد 2015 عرضه کرد.


نسخه ی نمایشی که با آن آشنا شده بودم، با آنچه که در ماه ژانویه ارایه شد، متفاوت بود. این جلسه ی تقریباً 2 ساعته کنفرانس بیلد، راجع به یادگیری پایه ها ی کد نویسی در مورد چگونگی پیاده سازی برنامه های هولولنز در موتور یونیتی و سپس تکمیل آن ها با استفاده از هولولنز در دنیای واقعی بود. این نسخه ی نمایشی "اوریگامی" نام گرفت.
بزرگترین تفاوت بین ارایه ی ماه ژانویه و کنفرانس بیلد این بود که نمونه ی اولیه ی پیش از ساخت، را استفاده می کردم، نه مدل کوله پشتی ماه ژانویه. هولولنز از پلاستیک ساخته شده است. یک نمایشگر باتری در پشت دستگاه وجود دارد که به وسیله ی کابل کوچک یو اس بی به کامپیوتر وصل می شود. نوار های قرمز رنگی که روی دستگاه دیده می شود، بلندگوهایی هستند که هنگام تعامل با هولوگرام، فوق العاده خوب صدا تولید می کنند، علاوه بر این، این امکان را فراهم می آورند تا محیط بیرون به خوبی شنیده شود.
هولوگرام هایی که من با آن ها کار می کردم، تقریباً ساده بودند، دفترچه یادداشتی به عنوان پایه، با دو هواپیمای کاغذی روی آن در دو گوشه ی مختلف، به همراه دو نوع توپ مختلف شناور روی هواپیما ها.
نتیجه بسیار تاثیرگذار است، تا زمانی که هولوگرام ها در میدان دید بود، این امکان وجود داشت که هولوگرام های "اوریگامی" را برداشت و روی اشیای دیگر در اتاق قرار داد و به نظر می رسید که شی به صورت فیزیکی آنجا بود. نسخه ی نمایشی مورد علاقه ی من، آن بود که این امکان وجود داشت که سوراخی در کف زمین ایجاد و دنیای مجازی پایین دیده شود. سپس می توان توپی را از این سوراخ رها کرد و به تماشای برخورد آن با دنیای پایین پرداخت.
شکی نیست که این آینده ی رایانش است، زمانی که کسی از رایانه ی پوشیدنی می گوید باید به هولولنز فکر کنید. هر کس ازین دستگاه استفاده کرده است می فهمد که این سمتی است که رایانش به آن سو می رود و هولولنز سابقه ی شایسته ی قابل توجهی دارد. اما مسایلی وجود دارد که باید از آن ها آگاه باشید به این ترتیب هیجان محصول از بین می رود.
زمانی که هولوگرام ها به نمایش گذاشته می شوند، تقریباً کوچک به نظر می رسند، کوچک تر از آن که در نسخه ی نمایشی ماه ژانویه ارایه شد. این تنها نظر من نیست بلکه افراد دیگری که همین 2 تجربه را کرده بودند نیز مشاهده ی مشابه داشتند.تبلیغات از ارایه ی عملی محصول بیشتر می فروشند چرا که در تبلیغات هولوگرام ها پیوسته خارج از خط دید کاربر نشان داده می شوند.
برای اینکه یک هولوگرام را ببینید باید مستقیماً به آن نگاه کنید، این منطقی است. اگر هولوگرام به محیط پیرامون برود، آنگاه هولوگرام دور می شود. همچنین، اگر به میز پیش دستی نگاه می کنید، کنار زانو ها یا پای شما هولوگرامی وجود نخواهد داشت چرا که بیرون از میدان دید شماست.
موس را روی این تصویر حرکت دهید تا لغزنده را تنظیم کنید.
برای کمک به فهم این موضوع که میدان دید، هنگام استفاده از عینک، چه شکلی دارد، به تصویر بالا و پایین نگاهی بیاندازید. این دو، تصاویر مایکروسافت، برای نمایش محیط به هنگام استفاده از هولولنز، برای بازاریابی هستند، قسمت هایی که سفید و سیاه دیده می شوند، به هنگام پوشیدن دستگاه دیده نمی شوند مگر اینکه شخص مستقیماً به هولوگرام نگاه کند. به طور خلاصه اگر هولوگرام مستقیماً در خط دید شما قرار ندارد، آن را نخواهید دید. به همین خاطر دستگاه از تجربه ای همه جانبه که اکثریت انتظار داشتند به محض پوشیدن هد ست داشته باشند، فاصله گرفت.
همچنین حدی بر اینکه هولوگرام ها تا چه فاصله ای دیده می شوند وجود دارد، و در قسمتی از نمایش دستگاه، اجازه دادند اسکلت فلزی اتاق را در لحظه ببینیم. حدس فرهیخته این است که فاصله ی کشیده شده برای هولوگرام ها در حدود 10 فوت و بیشینه ی آن، 15 فوت است، و این یعنی هولوگرامی پایین این محدوده دیده نمی شود. این موضوع هم اندکی از سطح تجربه کاست.
برای کاربران تازه کار و مبتدی، میدان دید محدود نا امید کننده است، شکی در آن نیست. آنچه خیلیها "باند دید باریک" می نامند، تجسم دقیقی از محلی است که می توان هولوگرام ها را دید و تمام مکانی است که دیده می شود تا زمانی که مستقیماً روبروی شما هستند. من هیچ گاه این حس را نداشتم که واقعاً با هولوگرام ها احاطه شدم.
یک مشاهده ی جالب این بود کههولوگرام ها خیلی روشن هستند. در نسخه ی نمایشی این امکان وجود داشت که هولوگرام ها را به اطراف چرخاند و اگر به روی پای شخصی دیگر قرار داده می شدند، پا های شخص، زیر هولوگرام،  تقریباً ناپدید می شدند. دلیل آن این است که مایکروسافت نور را مستقیماً به چشم کاربر می تاباند و این از نور واقعی داخل اتاق قوی تر است.
آنچه حایز اهمیت است، این است که این دستگاه،نسخه ی اولیه است، در واقع حتی هنوز نسخه ی اولیه هم نیست، زمانی که نسخه ی دوم و سوم برسند، تجربه های همه جانبه گران تر می شوند که در واقع قسمت گم شده است. زمانی که هولوگرام ها در میدان دید شما هستند، عالی به نظر می رسند، و به یاد دارم زمانی توپ کاغذی روی زمین افتاد با پای خود سعی کردم به آن ضربه بزنم، تاثیر آن واقعاً منطقی است تا زمان که مستقیماً به آن نگاه می کنید.
مایکروسافت با استفاده از هولولنز، در حال از بین بردن مرزها و  محدودیت هایی است و آنچه آن ها سعی در انجام آن دارند کم تر از انقلاب نیست، و استفاده از کلمه ی "انقلاب" جدی است (مبالغه نیست). اما انقلاب ها گام به گام رخ می دهند، یک دهه طول کشید تا تلفن های هوشمند به اندازه ی کافی قدر شوند تا بتوانند جای لپ تاپ ها را بگیرند و در مورد کامپیوتر ها، دهه ها طول کشید تا به اندازه ی کافی کوچک شوند تا در خانه جا شوند. هولولنز امروزی ممکن است آنی نباشد که دنیا را تغییر دهد، اما درک اینکه چطور این کار را انجام خواهد داد راحت است، و زمانی که انجام دهد به عقب نگاه خواهیم کرد و می فهمیم که این اولین گام ساخت سیستم عامل هولوگرافیک آینده است


0 نظر درباره‌ی این پست نوشته شده است.

ثبت نظر